نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهید کاظم فلاحی
شهید «کاظم فلاحی» از شهدای بسیجی استان ایلام است که دوازدهم اسفندماه ۱۳۶۴ در جبهه سلیمانیه عراق به فیض شهادت نایل آمد. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت ویژه نامه این شهید والامقام را منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۶۴۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۵

کتاب «آخرین دیدار» بخشی از زندگینامه بسیجی شهید «کاظم فلاحی» با تلاش جواد سروری و با ویراستاری بتول میرزایی در ۶۱ صفحه، آبان ماه ۱۴۰۰ توسط سوره‌های عشق در راستای کنگره ۳۰۰۰ شهید استان ایلام منتشر و روانه بازار شده است.
کد خبر: ۵۶۴۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۲

کتاب «آخرین دیدار» بخشی از زندگینامه شهید «کاظم فلاحی» با تلاش جواد سروری و با ویراستاری بتول میرزایی در 61 صفحه، آبان ماه ۱۴۰۰ توسط سوره‌های عشق در راستای کنگره 3000 شهید استان ایلام منتشر و روانه بازار شد.
کد خبر: ۵۲۳۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۸

به مناسبت ماه مبارك رمضان؛
نويد شاهد- خواهر شهيد «كاظم فلاحي»در بيان خاطره اي از برادر مي گويد: يك‌روز ماه مبارك رمضان هنگام بازگشت از مسجد با پيرمردی برخورد می‌كند كه چيزی برای خوردن ندارد، به سرعت به خانه آمد و غذايی را كه برای او كنار گذاشته بودم با خودش برد و آن‌ روز خودش با نان و خرما روزه‌اش را افطار كرد. گفتم: غذايت كجا بردی؟ ... ادامه اين خاطره را در ادامه بخوانيد.
کد خبر: ۵۰۳۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۷

شهيد"کاظم فلاحی" از شهدای‌ دوران دفاع مقدس است که اسفندماه 1364 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
کد خبر: ۴۷۹۶۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۵

صید مراد احمدیان همرزم شهید "کاظم فلاحی" می گوید: تابستان سال 1361 بود. آن زمان من مسئول تداركات و رساندن اقلام غذايي به جبهه‌ها بودم . يك روز براي ديدار با خانواده راهي منزل شدم . خانه‌ي ما در بخش صالح‌آباد بود . بين راه كاظم را ديدم . من و كاظم دوست و همسايه بوديم . او را سوار كردم تا به اتفاق هم به صالح‌ آباد برويم . مقداري خرما همراه داشتم . به او خرما تعارف كردم . كاظم يك دانه خرما برداشت . وقتي كه بحث پيش آمد و فهميد كه اين خرماها را من بايد براي جبهه‌ها مي‌رساندم و از آن‌ها به او تعارف كرده‌ام برآشفته شد
کد خبر: ۴۶۸۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۵

روز شمار شهادت ( اسفندماه)
پدرش می گوید پس از شروع عملیات والفجر هشت روزی که مشغول نماز ظهر و عصر بودم کاظم آمد و در کنارم نشست و منتظر ماند تا نمازم را خواندم به محض خاتمه نماز با تواضع خاص از من خواست ترتیبی دهم تا او به جبهه برود...
کد خبر: ۴۵۰۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۲